از همون حرفا Az Hamoon Harfa

شنیدم از خواب که پا میشین
حال و روزت میزونه، تو چشاتو میمالی و
اون زودتر بیدار شده منتظرت نشسته رو کاناپه
بیرونه تو حاله
میخواد زود بری پیشش دوباره
خوشحالت میکنه چون بازم کلی قلب گذاشته رو وال تو
من لعنتی میبینم واسم سواله
که از همون حرفا که با من میزدی
با هم میزنین
که از همون عطرا که واسم میزدی
واسش میزنی
اونم مثه من ، دوست داری یا نه
اونم مثه من میبوسی یا نه
اون دیگه رفته بر نمی گرده
اون که سر هر چیزی قهر نمی کردش
فعلا خوشحاله با فابش رو تختش
یه روز پشیمون میشه این دل نامردش

از همون اولم حرفاتو زدی بذار باز بشه دفترم
حرفامو بگم فریاد داره حنجرم
واقعا مسخرست میگن رفته سمت هوس
ساده ای نه پس
من دیگه خستم ، من دیگه رفتم
خالا برو شبا پیشش بخواب بد بخت
همه چی ردیفه نه ، نه
کجاشو دیدی ، اوضاع میشه خیلی بدتر از اینی که هست
ندیدی شکست دلمو نشنیدی گفتی همینی که هست
میگی عاشقشی ، مستی یه دست
به پا نپره تحفتو دو دستی بچسب
که من قلبم ، شکسته و
برگشت ، دیگه هم تو کار نیست
نه دیگه اصلا ، تف به دلم
فعلاً

چشاتو شیطون میکنی، منو حیرون میکنی
خونه رو زندون میکنی
من قید این رابطه رو زدم
چی رو از من پنهون میکنی
بازم زیرش میزنی ، میگی نیست هیچکی ولی
باهاش قدم میزنی
خودتم نمی دونستی ، عشق منی

اون دیگه رفته بر نمی گرده
اون که سر هر چیزی قهر نمی کردش
فعلا خوشحاله با فابش رو تختش
یه روز پشیمون میشه این دل نامردش …