در شب من خنده ی خورشید باش
آفتاب ظلمت تردید باش
ای همای پرفشان در اوج ها
سایه ی عشق منی جاوید باش
ای صبوحی بخش می خواران عشق
در شبان غم صباح عید باش
آسمان آرزوهای مرا
روشنای خنده ی ناهید باش
با خیالت خلوتی آراستم
خود بیا و ساغر امید باش
در شب من خنده ی خورشید باش
آفتاب ظلمت تردید باش
ای همای پرفشان در اوج ها
سایه ی عشق منی جاوید باش
ای صبوحی بخش می خواران عشق
در شبان غم صباح عید باش
آسمان آرزوهای مرا
روشنای خنده ی ناهید باش
با خیالت خلوتی آراستم
خود بیا و ساغر امید باش
کافیه
جنگ و دعوا
کافیه
جا چنگ رو اعصاب
نمیخواد با سر
بری تو دیوار
نمیخوام
بشنوم
صدای
جیغات
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمش
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمش
میدونی کله شقمو
تو با قلبمو
میکنم میندازم دور
تا راحت شی
نمیخوای آدم شی
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمت
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمش
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
دیدگاه های شما