من عابری گمگشته ام
آواره ام دیوانه ام
آواره شهر توام
لولیوش می خانه ام
گفتم خدایا فریاد از این دل
گمگشته در شهر غمم
من عابری گمگشته ام
در به در شهر غمم
شهری که دلدارش تویی
دیوانه غمخوارش منم
همراه غمها خاموش وتنها
در شهر دلدارش منم
من عابری گمگشته ام
آواره ام دیوانه ام
آواره شهر توام
لولیوش می خانه ام
گفتم خدایا فریاد از این دل
گمگشته در شهر غمم
من عابری گمگشته ام
در به در شهر غمم
شهری که دلدارش تویی
دیوانه غمخوارش منم
همراه غمها خاموش وتنها
در شهر دلدارش منم
کافیه
جنگ و دعوا
کافیه
جا چنگ رو اعصاب
نمیخواد با سر
بری تو دیوار
نمیخوام
بشنوم
صدای
جیغات
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمش
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمش
میدونی کله شقمو
تو با قلبمو
میکنم میندازم دور
تا راحت شی
نمیخوای آدم شی
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمت
میذارم میرمش
نمیخوام دیگه ببینمش
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
توی مریضو
چه به منه روانی
تو بغلت
جایی برا هوا نیست
کاش از اول
نمیدیدمت
خستم
ازت
حتی از عطر پیرهنت
دیدگاه های شما