خواستم بمونی پیشم بدتر شد … !
یکم خودمونی شم بدتر شد … !
هر کاری کردم توجهت بهم کمتر شد
دستای سردتو گرفتم سردتر شد !
سردتر شد سرد تر شد
خواستم بزارم برم که شاید دلت تنگ شه نشد
شوخی میکردم میگفتی که نداری حوصلشو
این آخریا خیلی بد شده بودی عزیزم
سرد شده بودی عزیزم
نمیشه اشکام نریزن
بی تو بدجوری مریضم
گفتم بزارم برم که جام خالی باشه چند وقت
شاید یه جا تو دلت باشه واسه قلبم
خواستم باشم دورت بگردم نشد
گفتم دوروبرت باشم یه وقت یادت نره منو
خواستی بری من گرفتم بازم جلو درو
خواستم باشی تو پیش منو نشد
نشد که دستات دوره گردنم گره بشن
حرفات پر درد عمدا دلو بشکن
صدبار گفتی که راهمون دوره , دعوا
شد تیکه پاره و خونِه … !
بحث و دلشوره
بینمونه
بینمونه
خواستم بمونی پیشم بدتر شد
یکم خودمونی شم بدتر شد
هر کاری کردم توجهت کمتر شد
دستای سردتو گرفتم سردتر شد
سردتر شد سرد تر شد
دیدگاه های شما