آسوده بخواب ، آسوده ، مِثِه مرگ با من
حتی نیزه های دورِمون ، همه شاخ و برگ دادن
آلوده نباش ، آلوده ، مِثِه فریادَم
حتی بحث های دیروز ، میان دائماً یادَم
خاطره بد نساز واسَم ، که من حسّاسَم
نه مثلِ من بَرِ تو ، نه مِثِه تو هست واسَم
خاطره بد نساز واسَم ، که من حسّاسَم
نه مثلِ من بَرِ تو ، نه مِثِه تو هست واسَم
نمیدونم کی بود کِی ؟! انگار همین دیروز هِی … !
یه عالَمِ بی روح ، یه آدمِ دیوونه … !
آه ، یه مغزِ پنچر ، یه دست به خودکار یه دست به خنجر
یه بغض که وصلِ حنجِرَست و یه جغد که پشتِ پنجِرَست
دنیا داشته مزه بد واسه من ، اَلکی معذرت خواستم
حتی واسه کاری که نکردم ، عذرَمُ واسه مغزِ رَد خواستن
نمیدونم چی شد هه ، ولی اِی کاش میشد که
یکمی آروم شَم ، یکمی کم بشه از این شوکه
دِلَم یه همدم میخواد ، تو فاز شلوغی نیستم هرچند زیاد
ولی تنهایی اُوِر زده بالا ، وقتشه هم خرجَم بیاد
من دیگه از همه کَندم ، حتی پُرِ از غمِ خندَم
من دورَم از همه میبینی اینجوری ؟؟ عَمدنِ عمداً !!
پس خاطره بد نساز واسَم ، که من حسّاسَم
نه مثلِ من بَرِ تو ، نه مِثِه تو هست واسَم
فراموش شو از عالَمو ، فراموش کن عذابَمو
هم آغوش شو برا منو ، اصَن دور شو از آدمو
یه فرشته ، یه همدم باش ، یکی که مثبتِ حرفاش
یکی که مَرحمِ دستاش ، رو زخمِ من نمک نپاش
خاطره بد نساز واسَم ، که من حسّاسَم
نه مثلِ من بَرِ تو ، نه مِثِه تو هست واسَم
خاطره بد نساز واسَم ، که من حسّاسَم
نه مثلِ من بَرِ تو ، نه مِثِه تو هست واسَم
دیدگاه های شما