تا به سایهی تو عادت کردم
سایه تو از سرمن کم کردی
منو خورشید باهم غریبه ایم
تو باید به سمت من برگردی
تا به دستای تو عادت کردم
گرمیه عشقو ازم دزدیدی
رفتیو پشت سرت اشکریختم
رفتیو پشت سرم خندیدی
میخوام از خاطره هات خالی شم
تو رو از ذهن شبح پاک کنم
اگه درگیر شدم بادردت
غمتو تو ی دلم خاک کنم
میخوام از خاطره هات خالی شم
تو رو از ذهن شبح پاک کنم
اگه درگیر شدم بادردت
غمتو تو ی دلم خاک کنم
توی دنیا تورو باور داشتم
تن باورامو زخمی کردی
تویی که آرومه جونم بودی
حالا معنای عمیق دردی
واسه تو یه خواب وحشی دیدم
که تو بیداری تو رو دزدیدن
تو باگریه ها تنها موندی
توی گریه هات میخندیدم
میخوام از خاطره هات خالی شم
تو رو از ذهن شبح پاک کنم
اگه درگیر شدم بادردت
غمتو تو ی دلم خاک کنم
میخوام از خاطره هات خالی شم
تو رو از ذهن شبح پاک کنم
اگه درگیر شدم بادردت
غمتو تو ی دلم خاک کنم
دیدگاه های شما