زیر نور آباژور نشستی گوشه ی تخت
میام نزدیکت بهم میگی برو عقب
میگی نکن نگام میکنیمون منصرفم
با نگات میزنی حرف بهم میگی عاشقتم
میگیری دستمو سفت سرمه توی گوشیم
با ناخونت میکنی کف دستمو زخم
بت میکنم اخم تو بغض میکنی
بهم میگی وقتی برم بگو چیکار میکنی
میگم نداره فرق همینه که الان هست
میزنی به بازوم چنگ
من میگم قرصاتو باز یادت رفت
نمیدونی فوش بدی یا که بریزی اشک
کیفتو برمیداری بلیطو میزاری توش
بت میگم مانتو سرمه ای تو بیپوش
میگی بتو نداره ربط میری میبندی درو من
من با سایه ات میرقصم
آخ قلبم داره میره از دستم میرقصم
ساعت هفت غروبه رفیقام بالا سرم
میگن بیا از تخت بیرون میزننم
من میخوام بمونم خونه زل بزنم به دیوار
تا صبح شه بخوابم خواب ببینم من تورو باز
هوا ابریه باد میزنه توی اتاق
داره میسوزه غذام انگاری روی اجاق
گوشیم هی میزنه زنگ کفری منیجرم
تکست میده چرا پیچدی ضبطو من منتظرم
مامانت میاد دم در آورده یه چیزی برام
میگه از طرف توئه جعبه رو میکنم باز
یه نامه س توش پر حرف زدی یه عالمه عطر بهش
نوشتی توش بر میگردی اگه من بت بگم
ولی من میدونم اینجا نداره هیچی برات
جواب تو نمیدم باز میرم لای لحاف
نگا میکنم به آباژور لبه ی میز
سایه تو میبینم افتاده روی زمین
من با سایه ات میرقصم
آخ قلبم داره میره از دستم میرقصم
دیدگاه های شما