دلمو توو دامت میبینم دلتو خبردارش کن
با پای خودش سیر اومده بگیر و گرفتارش کن
دلی که میخواستی بشکنی هدیه برات آوردم
روزی هزارو صد دفعه بسوزون و آزارش کن
اما لج و لجبازی نکن
با زندگیم بازی نکن
واسه کسی طنازی نکن،
لج و لجبازی نکن
وقتی که غنچه لبات وا شد و خنده کردی
تو دم و مسیحا بودی و مُرده رو زنده کردی
تا فهمیدی که دلم میخواد دور سرت بگردم
چشماتو چرخوندی ازم ناز کشنده کردی
اما لج و لجبازی نکن
با زندگیم بازی نکن
واسه کسی طنازی نکن
لج و لجبازی نکن
آی دردت به جونم وای سبک نفسم بُریده
وایسا که طاقتم به آخرش رسیده
راز دلمو از توو نگام از رو زرنگی خوندی
واسه همینم تو فراری شدی و نموندی، نموندی
دلمو توو دامت میبینم دلتو خبردارش کن
با پای خودش سیر اومده بگیر و گرفتارش کن
دلی که میخواستی بشکنی هدیه برات آوردم
روزی هزارو صد دفعه بسوزون و آزارش کن
اما لج و لجبازی نکن
با زندگیم بازی نکن
واسه کسی طنازی نکن
لج و لجبازی نکن
اما لج و لجبازی نکن
با زندگیم بازی نکن
واسه کسی طنازی نکن
لج و لجبازی نکن
کاربر
3995138
ورود
/
ثبت نام
دیدگاه های شما